پنج روز پس از درخواست جمهوری اسلامی برای برگزاری نشست اضطراری وزیران امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی، سرانجام این نشست روز چهارشنبه، ۱۷ مرداد ۱۴۰۳، در جده مقر دبیرخانه این سازمان برگزار شد.
درخواست برگزاری این نشست پس از آن از سوی مقامهای جمهوری اسلامی ارائه شد که تنشها در منطقه غرب آسیا به دنبال کشته شدن اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در یک مهمانخانه امنیتی متعلق به سپاه پاسداران در تهران در حال تشدید است.
بهنظر میرسد جمهوری اسلامی بهدنبال آن بود تا از طریق سازمان همکاری اسلامی و برخی از اعضای با نفوذ آن شورای امنیت سازمان ملل و ایالات متحده را برای امتیازگیری و تحمیل هزینه به اسرائیل تحت فشار قرار دهد، چرا که اجرای مجازات سخت که از سوی علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی وعده داده شده است، میتواند هزینههای گزافی برای او و حکومتش بهدنبال داشته باشد.
اما همانطور که پیشبینی میشد، سازمان همکاری اسلامی در بیانیه پایانی خود تنها به محکومیت کشته شدن رییس دفتر سیاسی حماس بسنده کرد و آن را حمله به حاکمیت، تمامیت ارضی و امنیت ایران دانست.
این در حالی است که پیش از آن هم عربستان ،اردن و مصر نسبت به استفاده از آسمان خود از سوی طرفهای درگیر ( جمهوری اسلامی و اسرائیل ) هشدار داده و اعلام کرده بودند اجازه این کار را به هیچیک از طرفهانخواهند داد.
برآیند نشست اضطراری سازمان همکاری اسلامی در جده که بسیاری از اعضای آن در سطح معاون وزیر در آن شرکت کردند،یک بار دیگر نشان داد این سازمان بین دولتی نمیتواند در مسائل و تنشهای مهم بینالمللی کارایی لازم را داشته باشد و انتظار تهران از سازمان همکاری اسلامی نیز با اهداف و خواستههای آن و نیز منافع ملی کشورهای عضو فاصله بسیاری دارد.
در نگاه نخست بهنظر میرسد سازمان همکاری اسلامی نهادی قدرتمند است که با ۵۷ عضو (۵۶ کشور اسلامی به همراه تشکیلات خودگردان فلسطینی) و بیش از یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر جمعیت، در معادلات جهانی تاثیر گذار است.
شاید حتی گمان شود که این مجمع قدرتی فراتر از مجامعی چون گروه هفت، گروه بیست ، بریکس و ... داشته باشد. تاریخ سازمان همکاری اسلامی اما نشان میدهد علیرغم همه این ظرفیتها، در مواجهه با بحرانهای بینالمللی از جمله بحرانهایی که برای اعضای این سازمان بهوجود آمده چندان موفق نبوده و بسیار کمتر از حد انتظار ظاهر شده است.
پیش از پرداختن به کارنامه این سازمان در مواجهه با منازعات بینالمللی از جمله نشست روز چهارشنبه آن، نگاهی کوتاه به تاریخ و علت تشکیل این سازمان، ترکیب اعضا و مواضع آن میاندازیم.
سازمان کنفرانس اسلامی
سازمان کنفرانس اسلامی OICیک نهاد بین دولتی است که براساس اساسنامه آن اسلام دین رسمی کشورهای عضو است، یا اینکه دستکم اکثریت جمعیت این کشورها یا یک اقلیت قابل توجه در آنها مسلمان هستند.
این سازمان در ۲۵سپتامبر ۱۹۶۹ در رباط،پایتخت مراکش، تحت عنوان«سازمان کنفرانس اسلامی» تاسیس شد و مقر آن در جده،در عربستان سعودی است وادعای نمایندگی جهان اسلام را دارد.
براساس آمارهای جهانی، تولید ناخالص داخلی (GDP) مجموع اعضای سازمان همکاری اسلامی حدود ۱۸ درصد تولید ناخالص جهان است.
کشورهای مهم سازمان همکاری اسلامی عبارتند از عربستان سعودی، مصر، عراق، الجزایر، امارات متحده عربی، پاکستان، بنگلادش، مالزی، اندونزی، ترکیه و ایران.
از زمان تشکیل این سازمان عربستان سعودی، ایران، ترکیه و مصر بهطور متناوب ادعای رهبری کشورهای اسلامی را داشتهاند که در نهایت به تنشهای درونی در سازمان همکاری اسلامی و تشکیل اتحادهایی در خارج از آن منجر شده است.
این سازمان در معدود مسائل بینالمللی که به اسرائیل یا ایالات متحده مربوط میشود، توانسته تا حدودی مواضعی واحد اتخاذ کند. گاهی اوقات هم اعضا موضع واحد ندارند. مانند نشست سران این سازمان که پاییز گذشته در جده برگزار شد و در آن شماری از اعضا از جمله ایران و عراق با همه مفاد بیانیه پایانی به ویژه راه حل دو دولتی در سرزمین های فلسطینی و اسرائیل موافقت نکردند.
هدف از تشکیل سازمان همکاری اسلامی چه بود؟
هدف اولیه ۲۵ عضو مؤسس سازمان همکاری اسلامی ، «آزادی» مسجدالاقصی پس از اشغال بیتالمقدس درجنگ شش روزه (۱۹۶۷) از سوی اسرائیل بود.
یکی دیگر از اهداف مندرج در منشور این سازمان، حمایت ازفلسطینیان در راستای حقوق داخلی آنها است.
سازمان کنفرانس اسلامی نخستین منشور خود را در سومین نشست وزیران امور خارجه در سال ۱۹۷۲ تصویب کرد که در آن اهداف و اصول سازمان و مقاصد اساسی برای تقویت همبستگی و همکاری میان کشورهای عضو تعیین شد.
منشور سازمان کنفرانس اسلامی بهمنظور همگامشدنباتحولاتجهانیو در جریان یازدهمین نشست سران که سال ۲۰۰۸ در داکار برگزار شد برای نخستین بار اصلاح گردید.
کشورهای عضوسازمان همکاری اسلامی از سال ۲۰۰۵ دو برنامه ده ساله اقدام را برای مقابله با چالشهایی که در قرن ۲۱ با آن مواجه هستند، تدوین و اجرا کردهاند. دبیرخانه این سازمان مدعی است برنامه ده ساله نخست در پایان سال ۲۰۱۵ باموفقیت اجرا شد و برنامه دوم هم برای دهه بعدی تصویب شده است که در سال ۲۰۲۵ به پایان میرسد.
این برنامه براساس مفاد منشور سازمان همکاری اسلامی بر ۱۸ حوزه اولویتدار با ۱۰۷ هدف تمرکزدارد. مسائل مربوط به صلح و امنیت، فلسطین و قدس، کاهش فقر، مبارزه باتروریسم، امور سرمایهگذاری و تامین مالی، امنیت غذایی، علم و فناوری، تغییرات اقلیمی و توسعه پایدار، اعتدال، فرهنگ وهماهنگی بیندینی، توانمندسازی زنان، اقدامهای بشردوستانه مشترک اسلامی، حقوق بشر وحکمرانی خوب حوزههای اولویتدار این برنامه را تشکیل میدهد.
نهادهای سازمان همکاری اسلامی کدامند؟
ازجمله نهادهای کلیدی سازمان همکاری اسلامی میتوان به اجلاس سران کشورهای اسلامی، شورای وزیران امورخارجه، دبیرخانه دائم، کمیته قدس وسه کمیته دائم مرتبط باعلم وفناوری، اقتصاد و تجارت، و اطلاعات و فرهنگ اشاره کرد.
بانک توسعه اسلامی و سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی از نهادهای تخصصی زیر مجموعه سازمان همکاری اسلامی به شمار میآیند.
مواضع متناقض سازمان همکاری اسلامی
همانطور که پیشتر گفته شد سازمان همکاری اسلامی در سومین نشست وزیران امور خارجه که در سال ۱۹۷۲ برگزار شد نخستین منشور خود را تصویب کرد. اما این منشور پس از گدشت بیش از سه دهه با توجه به تحولات جهانی به اصلاحات بنیادین نیاز داشت. بنابراین در بهار سال۲۰۰۸ منشور جدید که بهصراحت به حقوق بشر اشاره میکند به اتفاق آرا تصویب شد.
این منشور خواستار آن است که اعضا در داخل کشورهای خود و در سطح بینالمللی برای «دموکراسی، حقوق بشر، آزادیهای بنیادین، حاکمیت قانون و حکمرانی مسئولانه» تلاش کنند -تعهدی که با توجه به نقض شدید حقوق بشر در بخش زیادی از کشورهای عضو، بیشتر به یک تعهد لفظی تبدیل شده است.
حمایت از ترکیه در انکار نسلکشی ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی، موضعگیری به نفع پاکستان درباره کشمیر و شناسایی آن به عنوان منطقهای که از سوی هند اشغال شده است، عدم موضعگیری درباره نقض حقوق زنان، اقلیتهای مذهبی، قومی و جنسیتی از سوی رژیم جمهوری اسلامی و تلاش برای حذف حقوق متعلق به زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی در متون سازمان ملل از جمله مواردی است که اعضای این سازمان برخلاف منشور خود عمل کردهاند. هرچند برخی از کشورهای عضو این سازمان مانند عربستان سعودی برخی اصلاحات مرتبط با حقوق بشر را آغاز کردهاند.
سازمان کنفرانس اسلامی و تاثیر گذاری بر اختلافات میان اعضا
بسیاری از کارشناسان معتقدند سایه مذهب و ایدئولوژی بر سازمان همکاری اسلامی چنان سنگین است که موجب شده تا این سازمان نتواند حتی در منازعات اعضای خود نیز عملکردی قابل قبول داشته باشد.
مثالهای فراوانی وجود دارد که نشان میدهد تقابل اندیشه و ایدئولوژی شیعه و سنی اعضای مهم و قدرتمند سازمان همکاری اسلامی، در موثر نبودن تلاشهای دومین نهاد بزرگ بینالمللی بهلحاظ شمار اعضا برای حل و فصل بحرانها و منازعات نقش عمدهای داشته است. ترجیح منافع ملی و قومی بر منافع سازمانی از دیگر موانع نتیجهبخش بودن تلاشهای این سازمان در مواجهه و حل و فصل بحرانها و منازعات بوده است.
جنگ ایران و عراق از مهمترین وقایع قرن بیستم به شمار میآید که طی آن دو کشور همسایه و عضو سازمان همکاری اسلامی که آن موقع سازمان کنفرانس اسلامی نامیده میشد، درگیر آن بودند.
این سازمان ۱۳ بار برای پایان دادن به این جنگ هشت ساله اقدام کرد و همه پیشنهادهای میانجیگران آن که از نخستین روزهای آغاز جنگ ارائه شده بود، از سوی هر دو طرف رد شد و این سازمان نتوانست صلح را میان دو عضو خود برقرار کند. همسویی اعضای عرب از یک سو و تعارض منافع برخی دیگر از اعضا از مهمترین علل شکست این تلاش ها به شمار میآید.
جنگ عراق و کویت را که به جنگ خلیج فارس مشهور است، می توان دومین تجربه شکست سازمان همکاری اسلامی به شمار آورد. پس از پایان اشغال کویت از سوی عراق که با مداخله ارتش ایالات متحده انجام شد، قطر بهعنوان رییس دورهای سازمان همکاری اسلامی، نشست سران را در دوحه تشکیل داد تا کشورهای عضو در مقابل تهدید عملیات نظامی ارتش ایالات متحده علیه عراق موضعی واحد اتخاد کنند.
این نشست با استقبال سران کشورهای عضو مواجه نشد و در حالی که شمار اندکی از سران این سازمان در آن حضور داشتند با توهین و درگیری لفظی نمایندگان عراق و کویت و درخواست برخی اعضا از مقامهای عراقی برای همکاری کامل با شورای امنیت سازمان ملل به نتیجه نرسید.
در خصوص مسائل مربوط به فلسطین هم با توجه به اختلاف دیدگاههای اعضا از جمله جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با اسرائیل و تاکید صریح سران رژیم جمهوری اسلامی بر نابودی اسرائیل که مغایر با موازین و راهبردهای دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی است، این سازمان هنوز نتوانسته است موضع یکدست و قاطعانهای را در خصوص مناقشه فلسطینیان و اسرائیل و حل و فصل آن ارائه کند.
اختلافات در سازمان کنفرانس اسلامی درباره فلسطین
کشورها و اتحادیههای عربی - آفریقایی از جمله سازمان همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب، موضوع فلسطین را اساسا موضوعی عربی میدانند و معتقدند مرجع حل و فصل این منافشه جامعه کشورهای عربی است.
این کشورها از آغاز مساله فلسطین، فراگیر شدن آن و مداخله هر قوم غیر عرب در آن را به صراحت رد کردهاند. بهعنوان مثال،با وجود کمکهای مالی و حمایتهای محمدرضا شاه پهلوی از فلسطینیان و ارتباطات خوب او با جمعی از سران کشورهای عربی، اما این کشورها هرگز نپذیرفتند که ایران در حل و فصل موضوع فلسطین نقش اصلی و محوری داشته باشد و حتی در برههای که روابط تجاری تهران و تل آویو ( ایران و اسرائیل روابط سیاسی رسمی نداشتند) از سوی محمدرضا شاه پهلوی رسمیت یافت، کشورهای عربی به رهبری جمال عبدالناصر ایران را تحریم کردند.
پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هم هرچند مقامهای جمهوری اسلامی تلاش کردند خود را از مدافعان اصلی فلسطین معرفی کنند و با واگذاری مرکز تجاری اسرائیل به سازمان آزادیبخش فلسطین، به آن رسمیت بدهند اما دیری نپایید که یاسر عرفات رهبر این سازمان به دنبال اقدامات دیپلماتیکی که برای صلح با اسرائیل آغاز شده بود و او نیز آن را پذیرفته بود از سوی مقامهای جمهوری اسلامی به خیانت متهم شد.
ایدئولوژی رهبران جمهوری اسلامی خواهان نابودی اسرائیل است، اما در مقابل اکثریت قابل توجهی از کشورهای عربی-اسلامی و نیز کسر قابل توجهی از فلسطینیان از طرح صلح با اسرائیل و راه حل دو دولتی حمایت میکنند.
نشست اضطراری سازمان همکاری اسلامی، هنیه و انتقام تهران
ساعاتی پس از اعلام خبر قتل هدفمند رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و شماری دیگر از مقامها در ایران با گرفتن انگشت اتهام به سوی اسرائیل اعلام کردند عاملان و آمران کشته شدن اسماعیل هنیه را «سخت مجازات» خواهند کرد.
بهدنبال لفاظیهای متقابل مقامهای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی و اسرائیل منطقه غرب آسیا یک بار دیگر دچار تنش شده است.
مقامهای ایالات متحده میگویند جمهوری اسلامی آشکارا اعلام کرده است به اسرائیل حمله خواهد کرد و آنها نیز هشدارهای لازم را به تهران داده و گفتهاند از اسرائیل دفاع خواهند کرد. کشتی های جنگی، ناوهای هواپیمابر و هواپیماهای جنگنده پیشرفته آمریکا در سراسر منطقه مستقر شدهاند.
از سوی دیگر،ارزیابی دستگاههای اطلاعاتی غربی نشان میدهد مقامهای جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آنها حملهای را علیه اسرائیل ترتیب خواهند داد.
بهنظر میرسد تعلل در انجام حملات از سوی جمهوری اسلامی بهعلت ارزیابیهای بیشتر، و جابهجایی تجهیزات و ادوات نظامی در ایران باشد. مشکلات اقتصادی مانع بزرگ دیگری است که نیاز به بررسیهای بیشتر را پیش از هرگونه حمله به اسرائیل میطلبد. ضمن اینکه هیچ نشانهای مبنی بر استقبال از حمله به اسرائیل و آغاز جنگی که پیامدهایی ناگوار به دنبال خواهد داشت، در ایران دیده نمیشود.
حالا توپ در زمین رهبران جمهوری اسلامی است. آنها که نتوانستهاند سازمان همکاری اسلامی را در تحت فشار گذاشتن شورای امنیت سازمان ملل و ایالات متحده همراه سازند، باید یکی از گزینههای زیر را انتخاب کنند:
۱-حمله محدود و کنترلشده به اسرائیل با ارائه همه اطلاعات مربوط به زمان عملیات و اهداف تعیینشده؛
۲- حمله نامحدود و غافگیرانه به اسرائیل با پیامدهای ناگوار و نامشخص؛
۳- صرفنظر کردن از حمله مستقیم و ادامه راهبرد و سیاستهای قبلی.