جمهوری اسلامی سالهاست با گفتمان ستیز با غرب و آمریکا، به روسیه و چین نزدیک شده و بهرغم شعار «نه شرقی، نه غربی» در اوایل تشکیل حکومت، حالا کاملا در آغوش شرق قرار گرفته است.
این همآغوشی سیاسی چنان پیش رفته که جمهوری اسلامی در حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران و حتی انتخاب جانشین برای رییسجمهور کشتهشده خود نیز زیر سایه دخالت و تسلط آنها قرار گرفته است.
قراردادهای استراتژیک ۲۵ ساله با چین و توافقنامه همکاری جامع ۲۰ ساله با روسیه، پس از دو دهه از چنین نزدیکی، اکنون سرنوشت ایران را در حوزههای مختلف از جمله انرژی، اقتصاد، نظامی و حتی فرهنگی به پکن و مسکو گره زده است.
نزدیکی به چین و روسیه در دوره کوتاه ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی در پی ناتوانی دولت از مدیریت تحریمها و بحرانهای عدیده اقتصادی و سیاسی، شتاب بیشتری گرفت. به گفته فلاحتپیشه، رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس اکنون «کار به جایی رسیده که اگر ایران کوچکترین گامی برای تنشزدایی با آمریکا و رفع مشکلات هستهای خودش بردارد، با سیاست استعماری روسیه و بعضا چین مواجه میشود، سیاستی که ما فقط در دوران قاجار شاهد بودیم.»
در پی مرگ رئیسی، چین و روسیه به نظر میرسد به دنبال حفظ دستاوردهای فعلی و تضمین ادامه مسیر دولت رئیسی هستند. با آنکه این دو کشور به نقش علی خامنهای در تعیین سیاست کلی جمهوری اسلامی در نزدیکی به شرق و ضدیت با آمریکا مطمئناند، در انتخاباتی که تنها چند روز به آن مانده به دنبال گزینهای از میان نامزدها میگردند که مانند رئیسی کاملا بر گُرده او سوار شوند.
تحتالحمایگی شرق در مقابله با تحریم غرب
در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی به دلیل رفتارها و سیاستهایی از جمله نقض گسترده حقوق بشر، سیاستهای مداخلهجویانه منطقهای، تشدید غنیسازی اورانیوم برای مقاصد نظامی و حمایت از گروههای شبهنظامی رادیکال اسلامگرا، تحت تحریمهای بیشتر بینالمللی قرار گرفت و بهخصوص پس از شکست برجام، به چین و روسیه نزدیکتر شد.
این نزدیکی که با تقویت همکاریهای اقتصادی و دفاعی آغاز شد اکنون به توافقنامههای استراتژیک بلندمدت رسیده و نهتنها سیاست خارجی که سیاست داخلی کشور را نیز وابسته خود کرده است.
در ۲۷ ماه مارس سال ۲۰۲۱ میلادی، یعنی چند ماه قبل از روی کار آمدن رئیسی، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین توافق همکاری استراتژیک ۲۵ سالهای را امضا کردند که شامل بخشهای گستردهای از اقتصاد مانند نفت، معدن، صنعت، حمل و نقل و کشاورزی بود.
رئیسی، در جایگاه کارگزاری رهبر جمهوری اسلامی، تمام تلاش خود را صرف اجرایی شدن این قرارداد کرد، با این حال همچنان مشخص نیست چه مقدار از سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در ایران طی سه سال گذشته محقق شده است.
از طرفی، پس از حمله روسیه به اوکراین و تحریمهای گسترده غرب علیه مسکو، پوتین هم در صدد ارتقای سطح همکاریهای خود با جمهوری اسلامی برآمد با همان هدفی که تهران سالها با آن سراغ پکن میرفت: دور زدن تحریمهای غرب.
در نهایت ایران و روسیه در ژانویه سال ۲۰۲۴ میلادی توافقنامه جدید همکاری جامع ۲۰ سالهای را در زمینههای دفاعی و انرژی نهایی کردند. این توافق همچنین عناصر مهمی از توافق ۲۵ ساله ایران و چین را تکمیل کرد.
هر دو توافق، با هدف کاهش تاثیر تحریمهای بینالمللی و تقویت موقعیت اقتصادی و ژئوپولیتیکی ایران امضا شد. با این حال، نتیجه عملی این توافقهای بلندمدت نهتنها به نفع مردم ایران نبوده و نیست، بلکه تنها به وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی، تنزل جایگاه بینالمللی ایران و سرکوب جامعه مدنی به دست حکومت انجامید.
روسیه و چین حتی در راستای منافع خود، بهرغم اعتراض تهران در موضوع مالکیت جزایر سهگانه در خلیج فارس، طرف امارات متحده عربی ایستاده و نشان دادند اگر منافعشان ایجاب کند، پای چالشهای متعدد و جدیتر مقابل تهران نیز میایستند.
نگاه منفی افکار عمومی ایرانیان به چین و روسیه
در حالی که چین و روسیه پس از برجام، چندین مرتبه با استفاده از حق وتو از تصویب قطعنامه علیه جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد جلوگیری کردند، اما این نزدیکی تنها به بقای وضعیت سرکوب و خفقان برای جامعه مدنی ایران انجامید و حتی فشار اقتصادی بر مردم در سالهای پس از توافقهای بلندمدت تشدید شد.
چین با استفاده از فرصت تحریم بینالمللی علیه جمهوری اسلامی و توافق بلندمدت خود به اصلیترین خریدار نفت خام ایران و یکهتاز اقتصاد کشور تبدیل شد.
جایگاه چین، آنقدر در دولت ورشکسته رئیسی تقویت شد که به گفته رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، دولت رئیسی نفت خام را با حداقل هزار میلیارد تومان تخفیف روزانه به چین میداد و در ازای آن کالا دریافت میکرد. این امر حاکی از خسارت جبرانناپذیر چین به منافع ملی ایران است. چین همچنین با در اختیار گذاشتن فناوریهای نظارتی و تجهیزات کنترلی، مستقیما به سانسور اینترنت توسط جمهوری اسلامی و رهگیری و سرکوب مخالفان حکومت به خصوص در جریان اعتراضات سراسری اخیر کمک کرد.
در واقع این ائتلاف تهران با پکن و روسیه دست جامعه مدنی و نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران برای ایجاد تغییرات جدی دموکراتیک در کشور، چه از مسیر صندوق چه فعالیت مدنی چه اعتراض را بست.
از سوی دیگر روسیه که در جنگ اوکراین گیر افتاده، با استفاده از فرصت تحریم ایران، جایگاه تهران در حوزه انرژی (به ویژه گاز) را تنزل داد و بخشهایی از بازار انرژی ایران را تصاحب کرد تا چین بتواند بدون رقیب انرژی ایران را با آن تخفیفات ویژه دریافت کند.
در این میان همکاریهای نظامی سپاه پاسداران با روسیه به ویژه در زمینه پهپادی، سبب وضع تحریمهای بیشتر بر ایران نیز شد. روسیه همچنین انواع ادوات سرکوب و آموزشهای لازم را جهت سرکوب اعتراضات داخلی به جمهوری اسلامی منتقل کرد و بسیاری از نیروهای سرکوبگر حکومت در خاک روسیه با روشهای سرکوب روسی آموزش دیدند.
همین موضوعات نگاه منفی افکار عمومی ایرانیان به چین و روسیه را تشدید کرده است.
شعارهایی مانند «مرگ بر چین»، «مرگ بر روسیه»، «چین و روسیه، دشمن مردم» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی»، فریاد اعتراضی مردم ایران در اعتراضات سالهای اخیر بودهاند که واکنش فعال جامعه به نقش این کشورها در حمایت از جمهوری اسلامی و دخالتهای اقتصادی و سیاسی آنها در سرنوشت مردم ایران است.
دخالت در انتخابات؛ هتک حاکمیت ملی و استقلال ایران
وقتی وابستگی جمهوری اسلامی بدون در نظر گرفتن منافع ملی به چین و روسیه تشدید شده، دخالت این دو کشور در انتخابات داخلی ایران چندان سخت و دور از ذهن نیست و نخواهد بود.
حشمتالله فلاحتپیشه، رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، با تایید موضوع دخالت خارجی به ویژه از سوی روسیه، گفت که مسکو از «ابزارهای رسانهای و اطلاعاتی» برای «جهتدهی به افکار عمومی و انتخابات» استفاده میکند تا منافع استراتژیک خود را حفظ کند.
نفوذ از طریق پروپاگاندای رسانهای، حمایت پیدا یا پنهان از نامزدهای مورد نظر و جریانهای سیاسی خاص در انتخابات و تضعیف مخالفان سیاسی با استفاده از «اطلاعات نادرست» (دیساینفورمیشن) از جمله دخالتهایی است که فلاحتپیشه به آنها اشاره کرده است. او با انتقاد از «بر هم خوردن توازن سیاست خارجی ایران» و «از بین رفتن استقلال کشور»، وضعیت ضعف در برابر روسیه را با دوران قاجار مقایسه کرد.
این بازی با منافع ایران تا جایی پیش رفت که روسیه حتی توافقنامه بلندمدت خود را با ایران تعلیق کرد. موضوعی که مدیر مرکز مطالعات معاصر ایران در روسیه به صراحت آن را تایید کرد و به ایران اینترنشنال گفت دلیل این مساله مرگ رییسجمهور و انتقال قدرت است، تا مسکو مطمئن باشد با چه افرادی در ایران سروکار خواهد داشت.
در صحنه داخلی و انتخابات حکومت در ایران مصطفی پور محمدی گفته که چین و روسیه حتی در طول تحریمها، از اجرای برخی توافقات با بهانه عدم پیوستن ایران به افایتیاف سر باز زدهاند و پزشکیان، نامزد اصلاحطلبان هم بر رفع تحریمها و مذاکره و ارتباط با غرب سخن گفته است. اما نامزدهای اصولگرا آشکارا خود را ادامهدهنده راه رئیسی در روابط با شرق و مقابله با آمریکا معرفی کردهاند. حتی علیرضا زاکانی در مقام شهرداری تهران، قرارداد «هنگفت و محرمانه» خرید اتوبوسها و تاکسیهای برقی از چین با وجود تحریمها را به عنوان نقطه قوت عملکرد خود عنوان میکند.
در نهایت این دخالتهای آشکار و پنهان چین و روسیه علاوه بر آنکه به تضعیف حاکمیت ملی و تغییر جایگاه بینالمللی ایران انجامیده، موازنه قدرت بین حکومت و جامعه را درون ایران بر هم زده و مولد فساد سیاسی و اقتصادی بیشتر بوده، میتوان گفت گذار کشور به دموکراسی را نیز از مسیر خود خارج کرده است، امری که دخالت احتمالی در انتخابات ریاستجمهوری شاید یکی از مسیرهای آن باشد.