تظاهرات سراسری در ایران؛ این بار از آن زنان

پنجشنبه ۱۴۰۱/۰۶/۳۱

نوشته زیر بخشی از یک مطلب تحلیلی منتشر شده در نشریه اسرائیلی جروزلم‌ پست است که نویسنده در آن به اعتراضات گسترده به دنبال «قتل دولتی» مهسا امینی پرداخته است.

تظاهرات اخیر با تظاهرات گسترده سال ۲۰۱۹ (آبان ۹۸) در ایران، که در آن نیروهای امنیتی به قتل هزار و ۵۰۰ نفر متهم شدند و همچنین با تظاهرات عظیم در سراسر ایران در سال ۲۰۰۹ (خرداد ۸۸) متفاوت است. تظاهرات ۲۰۰۹ (خرداد ۸۸) در پاسخ به تقلب در انتخابات و به ریاست‌جمهوری رسیدن محمود احمدی‌نژاد بود و انگیزه اعتراضات ۲۰۱۷ (دی ۹۶) هم خشم ناشی از مسائل اقتصادی. در سال ۲۰۱۹ (آبان ۹۸) هم موجی دیگر از تظاهرات به راه افتاد.

اعتراضات این بار اما متفاوت است و خشم مردم از برخورد رژیم با زنان، محرکه آن؛ به ویژه برخورد آن نوع پلیسی (گشت ارشاد) که مهسا را دستگیر کرد و به قتل رساند.

تظاهرات این بار از کردستان آغاز شد؛ نقطه‌ای که اقلیت کرد، برای دهه‌ها با سرکوب مواجه بوده است.

اعتراضات اخیر در ایران به دو دلیل رخ می‌دهد: این بار، سرکوب زنان و سرکوب اقلیت‌ها، دلایلی عجین با یکدیگرند. شورش اخیر، درجه نفرت مردم از رژیم را آشکار ساخته و اینکه آنان حاضرند برای نشان دادن خشمشان خیابان‌ها را در دست بگیرند.

برای کردها هم این دو مساله درهم ‌تنیده است؛ اعتصاب در نواحی کردنشین ایران در پی قتل مهسا، زن جوان و ویدیوهای شلیک و کتک زدن مردم به‌ دست نیروهای امنیتی، چالش عظیمی را نشان می‌دهد که رژیم ایران برای کنترل بخش‌هایی از این کشور با آن روبه‌روست.

رژیم ایران احتمالا این اعتراضات را هم مثل تظاهرات دفعات پیش سرکوب خواهد کرد اما آزادی کوتاه‌مدتی که مردم در خیابان‌ها، به‌ویژه در شب از آن لذت برده‌اند، لذتی است که آن را فراموش نخواهند کرد.

تصاویر و ویدیوهای پخش‌شده در دنیای مجازی از رقصیدن زنان و یکی از پرانتشارترین ویدیوها که در آن زنی در میان تشویق مردان، موی خود را قیچی می‌کند، حاکی از همین امر است.

این‌‌ها برای چنگ زدن به آزادی موقت در خیابان‌هایی است که معمولا در اختیار رژیم است. رژیمی که زنان را برای نپوشاندن مو و رقصیدن، به زندان محکوم می‌کند.

آن‌چه برای «غربی‌ها» انجامش یک امر عادی و پیش پا افتاده است، در ایران اقدامی «انقلابی» تلقی می‌شود.

در دهه اخیر، مردم ایران به دلیل مسائل مختلف از تظاهرات تا اقتصاد، خشونت پلیس و سرکوب اقلیت‌ها، برای مقابله با رژیم راهی خیابان‌ها شده‌اند. با یک حساب‌وکتاب از فهرست بلند این دلایل، روشن است که کنترل رژیم ایران بر کشور ضعیف است و در هر کنج، با شمار بزرگی از شهروندان بیزار از «رهبر» روبه‌روست؛ این است که تنها با اعمال زور به شکل وحشیانه و گذران زمان، کنترل کشور را در دست نگه می‌دارد.

«آیت‌الله‌های ایران» از دیدن همراهی دیگر کشورهای خودکامه نفع می‌برند چرا که این دیگر کشورها هم نمی‌خواهند قوانین خودشان به چالش کشیده شود.

حمایت گسترده از ایرانی‌ها در دیگر کشورهای خاورمیانه هم وجود ندارد چون حکومت‌های این کشورها از ترس برخاستن شهروندان در مقابلشان، در نشان دادن حمایت از اعتراضات مردم ایران دست دست می‌کنند.

ایران سیاست عراق را به یغما برده، متحد سوریه است و سرسپردگان حزب‌الله لبنان را هم در مشت دارد. کشورهای حوزه خلیج فارس هم نمی‌خواهند شاهد سرایت آشوب این کشور به خارج از مرزهای آن باشند.

و این همه، بدان معناست که مردم ایران بسیار تنهایند.

گرچه در آمریکا و اروپا به اعتراضات‌ آن‌ها واکنش نشان داده شده است اما در آن جبهه هم مردم با بالا رفتن از «سربالایی» دست و پنجه نرم می‌کنند چون رییس‌جمهوری رژیم، در زمان قیام مردم ایران، برای شرکت در نشست سازمان ملل متحد به آمریکا رفته است!

سوال این روزها اما این است که آیا اعتراضات مردم ایران به شهرهای بیشتری از این کشور تسری خواهد یافت یا نه؟

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

جهان‌نما
خبرها
جهان‌نما
خبرها

شنیداری

پادکست‌ها